سوگل خلیق: خوششانس بودهام!
همکاری با «هدیه تهرانی» در «همگناه» بینظیر بود
سینماآنلاین: سوگل خلیق میگوید: نمیتوان گفت که همه کسانی که از تئاتر وارد سینما شدهاند حتما ویژگیهای زیاد و برتری نسبت به بازیگران سینما دارند. شاید هم من آدم خوششانسی بودهام...
به گزارش سینماآنلاین، «سوگل خلیق» برای شروع فعالیت هنری خود تئاتر را انتخاب کرد، به دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر تهران رفت و توانست با چندین اجرا موقعیت خود را به عنوان بازیگری مستعد ثبت کند. همکاری با کارگردانانی چون محمد مساوات، محمد ولیزادگان و امین بهروزی بخشی از کارنامه موفق و انتخابهای درست اوست. او طعم بازیگری در سینما را با دو (سهیلا گلستانی) و در سکوت (ژرژ هاشمزاده) چشید و سال گذشته با پخش سریال دلدار (جمشید و نوید محمودی) و حضور در نقش اصلی این سریال به چهرهای دوستداشتنی تبدیل شد. همکاری دوباره و کوتاهش با برادران محمودی در فیلم «مردن در آب مطهر» حضور جدیترش در سینما بود و اینروزها بازیگری که با درک درست و بازی مینیمال مقابل دوربین توجهبرانگیز شده، با نقشی چالشبرانگیز در سریال همگناه (مصطفی کیایی) تجربه حضور در شبکه نمایش خانگی را پشت سر میگذارد.
*از تئاتر وارد سینما و تلویزیون شدید. این شیوه ورود چه مزیتی دارد؟
مزیتش در شرایطی است که ما در تئاتر فعالیت میکنیم. برخورداری از تجربه کار کردن در شرایط سخت و همراه با محدودیت فراوان، کسب مهارتهایی مثل بیان درست، بدن آماده و ... همه آن چیزهایی که بازیگر تئاتر باید یاد بگیرد و داشته باشد. البته این را هم نمیتوان گفت که همه کسانی که از تئاتر وارد سینما شدهاند حتما ویژگیهای زیاد و برتری نسبت به بازیگران سینما دارند. شاید هم من آدم خوششانسی بودهام که سر صحنه یک نمایش دیده شدم و راه حضور و فعالیتم در سینما و تلویزیون باز شد. البته این را همیشه با خود داشتهام که دیده شدن اولویت من نبوده و دوست داشتهام از کاری که انجام میدهم، لذت ببرم.
*خیلی از بازیگران تئاتر به ویژه در آغاز کار، از حضور در تلویزیون دوری میکنند. شما این چالش را نداشتید که ممکن است با بازی در سریال تلویزیونی مورد قضاوت قرار بگیرید؟
نمیشود گفت هیچ جبهه منفی راجع به تلویزیون یا بازی در سریال وجود ندارد و نمیشود آن را منکر شد. من معتقدم هنوز تعداد زیادی از آدمها تلویزیون را تماشا میکنند و با آن ارتباط برقرار میکنند. من تجربه خوبی در تلویزیون داشتم و اگر پیشنهاد خوبی داشته باشم چرا که نه، قطعا آن را میپذیرم. به طور کلی اگر از کاری احساس رضایت داشته باشم، آن را انجام خواهم داد.
* باورپذیری اولین حسی است که مردم با دیدن بازی یک بازیگر موفق نسبت به او دارند. باور نقش از سوی بازیگر چقدر به بازیگر کمک میکند؟
اگر بازیگر به باور نسبت به شخصیت و موقعیتاش نرسد، نتیجه باورپذیر نخواهد بود و حتی استفاده از تکنیک و بالارفتن تجربه هم به این روند کمک نخواهد کرد.
*در «همگناه» این اتفاق افتاده است؟
به نظرم در یک حرکت جمعی، ما در انتقال یکسری مفهوم و باور قابلتأمل تلاش میکنیم و هنر به شکل درست میتواند این کار را انجام بدهد. با توجه به بازخوردهایی که در «همگناه» گرفتم متوجه شدم کمی از پس کار برآمدهام. البته که نقدهای زیادی به کار وارد است اما ما باید با تمام سختیها و دستاندازها خودمان را به شخصیتی که داریم نقشاش را بازی میکنیم، نزدیک و نزدیکتر کنیم. اتفاق خوبیست که من بتوانم با هر نقش تازه، در روند بیانی یک قصه و روایت تأثیرگذار باشم. به عنوان نمونه «مردن در آب مطهر» را مثال میزنم که نقشی کوتاه داشتم اما آنجا هم یک دغدغه جمعی داشتیم.
*یعنی این حضور از باور قلبی و دغدغه و مسئولیت اجتماعی ناشی میشد...
داستان مهاجرین یا پناهندههای افغان، موضوعی نیست که قدیمی شده باشد. ما هر روز داریم راجع به این موضوع و پیراموناش میشنویم و همه متأثر میشویم. من قبلا هم در مصاحبهای گفته بودم تازه وقتی از نزدیک با این آدمها صحبت میکنیم، متوجه سخت و هولناکبودن وضعیتشان میشویم. از آن به بعدش، خیلی سخت است که نسبت به یکسری آدمها که کنار ما زندگی میکنند و یک تجربه عجیب و سخت و ترسناک را پشت سر گذاشتهاند، بتوانید بیتفاوت بمانید. این باعث همذاتپنداری میشود و قطعا آدم را درگیر میکند.
* میشود گفت که بازیگری برای یک بازیگر صرفا انجام یک کار هنری نیست بلکه با یک مسئولیت اجتماعی همراه است؟
از نگاه من هنر با خودش این خاصیت را دارد. این دغدغهمند بودن هنرمند - در هر زمینهای که فعالیت میکند- است که به حاصل و نتیجه نهایی کارش کمک میکند تا برای مخاطب باورپذیرتر باشد.
*انتخاب شخصیتهایی که تاکنون نقششان را بازی کردهاید، چقدر از سلیقه شما میآید؟
برای من انتخاب نقش مهم است و خیلی خوششانس هستم از این بابت که نقشهایی را بازی کردهام که دوستشان داشتهام . گاهی یک آدم خیلی معمولی، کسی که ما بارها در روزمره با او برخورد داشتهایم، در یک موقعیت قرار میگیرد که ایفا کردن نقش او در آن موقعیت ویژه، برای بازیگر تبدیل به یک چالش میشود. شخصیتهایی هم هستند که خودشان، چالشبرانگیز و پیچیدهاند. هرکدوم باید خودشون اتفاق بیفته من برنامهریزی ندارم که فلان نقش رو بازی کنم. دلم میخواد پیشنهادهای خوبی داشته باشم و سعی میکنم انتخابهای خوبی داشته باشم.
*برای «همگناه» هم این اتفاق افتاد؟
این نقش را خیلی حسیتر درک کردم. ایفای نقشی متفاوت و پیچیده در حضور بازیگران بزرگ برایم تجربه ویژه و دلنشینی بود. از سویی موضوع ترنسها، از موضوعاتی است که دربارهاش حرف زیاد است و خوشبختانه روزبهروز بر آگاهی مردم نسبت به آن (در هر قشری و هر کس به اندازه خودش) بیشتر شده است. نمیتوانم بگویم که تا پیش از ایفای این نقش، این قضیه یکی از دغدغههای اساسیام بوده است. شاید به این دلیل که برای من یک داستان کاملا پذیرفته شدهای است که ما داریم همه با هم ، کنار هم زندگی میکنیم. با این وجود، الان و بعد از پخش سریال، من خیلی خوشحال میشوم که گاهی در فضای مجازی و محفلهای دیگر، وقتی صحبت از این نقش پیش میآید، افراد میآیند و میگویند چقدر خوب! مرسی که دارید درباره این موضوع به این شکل صحبت میکنید چون حتما به پذیرش و درک آدمها از این مساله کمک میکند. قطعا کمی و کاستیهایی در ایفای نقش سیما وجود دارد اما به هرحال او یکسری اتفاق خوب را رقم میزند که خیلی دوست داشتنی و شیرینِاند و حضوری مفید در روند قصه دارد.
*اشارهای به حضور در کنار باتجربهها داشتید. انتقال تجربهها چقدر در کیفیت کار بازیگر اثر میگذارد؟
همکاران من در«همگناه» آنقدر خوب هستند که جای خطا برای آدم نمیگذارد. بازی مقابل «هدیه تهرانی» آنقدر گرم و لذتبخش است که لحظه به لحظهاش برایت خاطره میشود. خانم تهرانی بینهایت واقعگرا و منطقی است و همین باعث میشود لابهلای ایفای نقش، حس خوبی را به آدم القا کند. او از نگاه من یک انسان شریف، درست و بینظیر است. برای من البته همکاری با مصطفی و محسن کیایی در این سریال پر از حس خوب بود. آنها بینهایت انسان و دوستداشتنی هستند و برای منِ بازیگر، یک محیط امن و آرام را شکل میدهند.
*انتخاب نقش و چگونگی کنار آمدن با پیشنهادهای تازه، پس از حضور این سریال پربیننده، کمی سختتر از قبل نمیشود؟
به صورت دقیق و کامل هنوز به برنامه دقیقی برای ادامه راه بازیگری نرسیدهام اما دوست دارم تجربههای بزرگتر و دقیقتری انجام دهم. هم در تئاتر، هم در سینما و هم تلویزیون. راستش در شرایط فعلی، هر کدام از ما در هر کار و درهر صنفی که باشیم، نمیتوانیم برنامهریزی دقیقی برای زندگی داشته باشیم. با این وجود من قطعا دلم میخواهد که در مسیری که با زحمت به دست آوردهام جلو بروم، حال خوب داشته باشم، پیشرفت کنم و این امکان را داشته باشم کنار آدمهایی باشم که همیشه دوست داشتم با آنها همکاری کنم.
* در این یکی دو سال، برای شما بین سینما وتلویزیون کدام دوستداشتنیترند؟
ابتدا اولویت و سلیقهام تئاتر است. بعد از آن سینماست و در نهایت تلویزیون. من هیچگاه از تئاتر فاصله نمیگیرم و دوست دارم بعد از عادی شدن شرایط یک کار تئاتر داشته باشم.البته بیش از این که به مدیوم فکر کنم، دلم میخواهد کاری را انجام بدهم یا نقشی را بازی کنم که آن نقش، آن اسم و آن شخصیت یاد آدمها بماند. این چشمانداز سادهای نیست. شاید نیاز به زمان و کسب تجربه داشته باشد اما به نظرم اتفاقی ویژه برای هر بازیگری میتواند باشد، جدا از این که همه بگویند "بازیگر خوبی است" و "خوب نقشش را بازی کرده"، این که نقش در یاد همه بماند و برایشان مثالزدنی باشد.
*حرفی مانده برای بلندتر شنیدن؟
من میگویم در هر جایگاهی که هستیم، اینقدر از دست هم عصبانی نباشیم و عصبیتهایمان را سر یکدیگر خالی نکنیم چون صرفا به هم آسیب میزنیم.
گفتگو از: سعیده احمدی
ارسال نظر