شأن فیلمساز فقید را حفظ کنید
چرا بخش خصوصی از خسرو سینایی حمایت نکرد؟
سینماآنلاین: «خسرو سینایی» درگذشت و عدهای که تا دیروز فراموش کرده بودند فیلمسازی به این نام هم وجود دارد، برایش مرثیهسرایی میکنند!
به گزارش سینماآنلاین، بعد از درگذشت «خسرو سینایی» ناگهان همه افرادی که عمری او را از یاد برده بودند، طبق رسم ناپسند ایرانیان ناگهان طرفدار او شدند و به میدان آمدند! جرقه این حرکت هماهنگ را پست اینستاگرامی «علیرضا تابش» زد که نوشته بود ما قرار بود با استاد کار کنیم اما طرف لهستانی پای کار نیامد و «محصول مشترک ایران و لهستان» به جایی نرسید!
اهالی رسانه نیمهشب دست به کار شدند و نوشتند که میلیاردها پول چرا نباید به خسرو سینایی داده شود تا برود در لهستان فیلم بسازد، غافل از این که اگر این اتفاق هم میافتاد، خود این افراد اولین کسانی بودند که مینوشتند چرا پول بیتالمال را به فیلمساز فقید دادهاند و ... (چرا راه دور برویم، بعد از عقد قرارداد نگارش پروژه «یعقوب لیث» با «مسعود جعفریجوزانی» چهها که ننوشتند)
این ماجرا سر دراز دارد و کمکم دارد شبیه جنگ مرغ و تخممرغ میشود. حمایت دولتی کجا خوب است و کجا بد؟ تهیهکننده بخش خصوصی چرا با فیلمسازان مطرح سینمای ایران کار نمیکند؟ چرا وقتی دولت به جعفریجوزانی و بهرام توکلی و ابراهیم حاتمیکیا و دیگران پول میدهد، مورد انتقاد قرار میگیرد، و وقتی نمیدهد باز هم! و گویی اصولا چیزی به نام بخش خصوصی و تهیهکنندگان پرطمطراق آن که در کشورهای مختلف فیلمهای بازاری میسازند وجود ندارد!
«خسرو سینایی» بسیاری از فیلمهایش را با تهیهکننده بخش خصوصی ساخت و در برخی از کارها، حمایت بخش دولتی را جذب کرد. اما چرا چشم را بر یک واقعیت جاری در سینمای ایران بستهایم و صرفا رفتارهای رادیکال را سرلوحه قرار دادهایم؟ فارابی و سازمان سینمایی بیاشکال نیستند اما این که بنشینیم و از صبح تا شب کورکورانه به راه رفتن و نوشتن مدیران سینمایی ایراد بگیریم، مشخص است که جز مسأله شخصی یا طیفی هیچ درد دیگری نداریم!
این پرسشهای بیپاسخ را تاریخ جواب خواهد داد اما اصولا مگر «خسرو سینایی» به عنوان فیلمساز مستقل جایگاه نداشت؟ چرا آنها که از سیاستهای «سیدمحمد بهشتی» در راهانداختن سینمای هدایتی، حمایتی ایراد میگیرند، راه افتادهاند و میگویند «چرا دولت از سینایی حمایت نکرد؟!!» بالاخره حمایت باید انجام شود یا نه؟ ترکیب بخش دولتی (بخشی که باید محصول با سیاستهایش همخوان باشد) با «فیلمساز مستقل» اصولا معنا دارد؟ چرا هیچتهیهکننده بخش خصوصی در این سالها پشت این فیلمساز و بسیاری از فیلمسازان دیگر نایستاد؟ و اصولا در سینمایی که در آن «سینمادار» حرف اول را میزند، حمایت از فیلمساز وقتی مجال دیده شدن اثرش را به او نمیدهند چه معنا دارد؟
سوال مشخص این است: آیا بخش دولتی باید حال امثال «خسرو سینایی» و «محمدرضا اصلانی» را بپرسد و تهیهکنندگان بخش خصوصی با جیب مبارک و گاه با هزینههای میلیاردی و البته سودده، فیلمهای بازاری بسازند؟
کاش یک بار برای همیشه سینمای ایران از ضایعه درگذشت فیلمساز فرهیختهای چون «خسرو سینایی» پند بگیرد و تا زمان هست، به فکر جبران باشد. آیا تهیهکنندگان سینمای ایران نمیتوانند هر چند سال یک بار روی یکی از فیلمسازان مهم باقیمانده در سینمای ایران سرمایهگذاری کنند؟ طرح موضوع و بهراهانداختن کاسه گدایی از دولت و ارگانها، در شأن بسیاری از فیلمسازان ایرانی نیست. با روح خسرو سینایی بازی نکنید و بگذارید در آرامش پرواز کند!
ارسال نظر