یادداشت نیکو بستانی | درباره درخشش بازیگرانی که نیازی به ستارهشدن ندارند...
ستارههای بیادعا اما روشن
سینماآنلاین: اینروزها که بحث چهره شدن و چهره بودن و چهره ماندن بسیار دغدغهانگیز و بر سر زبانهاست حضور این دو بازیگر، که البته همنسلانی هم دارند، حرکت در مسیری است که مرزهای ستاره شدن را جابهجا میکند.
به گزارش سینماآنلاین، «کارت پرواز» مهدی رحمانی در نماوا و فیلیمو قابل دسترس است؛ درباره فیلم و نقدهای مربوط به آن حتما خیلی شنیدهاید. با یک سرچ میتوان همه آنچه درباره فیلم گفته شده را خواند و دید و شنید یا از همه بهتر میشود رفت و فیلم را دید؛ اما بهانه این نوشتار، مواجهه با حضور دو بازیگر درخشان فیلم «ندا جبرئیلی» و «منصور شهبازی» است.
اینروزها که بحث چهره شدن و چهره بودن و چهره ماندن بسیار دغدغهانگیز و بر سر زبانهاست حضور این دو بازیگر، که البته همنسلانی هم دارند، حرکت در مسیری است که مرزهای ستاره شدن را جابهجا میکند.
از زمانی که برای ایفای شهرزاد در «قاعده تصادف» در سال ۹۱ کاندید جایزه بازیگری مکمل شد شاید نزدیک به یک دهه گذشته باشد اما دوران طلایی را برای این بازیگر ساخت؛ «ندا جبرئیلی» بازیگریست باهوش با انتخابهای صددرصد درست و موفقیتش در آثار مختلف، همچون فیلم «ماهی و گربه» ساختهی شهرام مکری، نشان توانمندی این بازیگر جوان دارد.
ندا بازیگریست که با تکیه بر استعدادش، تمرکز بر تواناییهایش میتواند در قالب نقشهای مختلف ظاهر شود. استفاده بهجا از میمیک و طراحی نگاه برای نقشآفرینیهای گوناگونش این را نشان میدهد که بازیگریست که حتی با ایفای شخصیتهای تکراری هم میتواند متفاوت عمل کند.
اگر نفس عمیق پرویز شهبازی را ندیدید احتمالا این قسمت از یادداشت خیلی برایتان جالب نخواهد بود و شاید حتی فکر کنید غلوشدهگی در کار است؛ منصور «نفس عمیق» همان منصور شهبازیست و خود واقعیاش را همچون تیپیکال یک نسل پر از رویا و سرکوب شده بر پرده سینما ارائه داد. همزمان که خود فیلم آغازگر برگ تازهای در سینمای ایران بود، جنس بازیهای موتور حرکت فیلمهایی که در آن نقشآفرینی کرده و جای افسوس دارد که او بازیگری را به شکل جدی دنبال نمیکند، اگر هم بحث نابازیگر بودنش در «نفس عمیق» به میان کشیده شود، او بعدها در فیلمهای دیگر؛ مثلا در سکانسی در فیلم «دایره زنگی» به همان اندازه درخشان است که در سکانس اول «کارت پرواز».
مهمترین ویژگی که این جنس بازیها را متمایز میکند به اندازه بودن آنهاست. این اندازه به جایی برمیگردد که بازیگر خودش را تا حدی در اختیار شخصیت میگذارد که لازم است؛ اضافهکاری نمیکند، از تلاش برای اینکه خودش را مهمتر از سوژه نشان دهد خبری نیست.
نیکو بستانی
ارسال نظر