یادداشت/ سینمای ایران «مُرد» از بس مخاطب ندارد!
آیا شبکه نمایش خانگی رفتار مخاطب ایرانی را تغییر میدهد؟
سینماآنلاین: سینمای ایران «مُرد» از بس مخاطب ندارد!. شاید برای بسیاری خواندن چنین تیتری عجیب باشد اما مرور اتفاقات اخیر این واقعیت تلخ را روز به روز بیشتر عیان خواهد کرد که سینمای ایران در حال مرگ است و تا چندی دیگر اصلا کسی آخرین باری که سینما رفته است را به یاد نخواهد آورد.
سینماآنلاین_احسان هوشیارگر: از 4 اسفند 98 تاکنون تنها موضوعی که درباره سینمای ایران بدون تغییر مانده، تعطیلی سینماها بدلیل اوضاع و شرایط وخیم کرونا در کشور است. سینمایی که بعد از چندین ماه تعطیلی از تیرماه مجددا مجوز فعالیت را پیدا کردند اما در همین مدت زمان سه و نیم ماهه از تیرماه تا نیمههای مهر 99 آنقدر ضربه کرونا بر بدن سالنهای سینمایی مهلک و کاری بوده است که بسیاری از سینماها نتوانستهاند زیر این فشار کمر راست کنند و یکی پس از دیگری شاهد تعطیلی سالنهای سینمایی و تعدیل نیروی گسترده کار هستیم.
هرچند در همین مدت زمان عدهای بارها و بارها لب به اعتراض گشودند که چرا باید اصلا سینماها مجوز فعالیت بگیرند که در نوع خود نظر این گروه هم جای تحلیل دارد اما نکته مسلم این است که در شرایط عادی و پیش از شیوع پاندمی کرونا نیز سینماها اوضاع خوبی نداشتند. کافی است تا یکبار دیگر به آمار و ارقام فروش فیلمها در پائیز و زمستان 98 مراجعه شود و ضریب اشغال منفی سینماها در آن بازه زمانی مورد بررسی قرار گیرند. سینمایی که در حد فاصل پائیز و زمستان 98 با افت مخاطب وحشتناکی مواجه شده بود و بدلیل شرایط اقتصادی مردم در آن زمان نیز تمایل چندانی برای سینما رفتن نداشتند، حالا در کنار کرونا که تا مدتها تاثیرات روانی خود را بر جامعه خواهد گذاشت با معضل دیگری به نام سایتهای ویاودی و سهلالوصول شدند دسترسی مخاطب به فیلم مواجه هستند.
اگر تا سال گذشته سایتهای وی او دی به عنوان مکملی برای بخش اکران عمل میکردند در چند ماهه اخیر به دلیل تعطیلیهای مکرر سینماها مخاطب عادت به سینما نرفتن پیدا کرده است و از سوی دیگر ویاو دیها به واسطه ویترین رنگارنگی که در اختیار مخاطب میگذارند به راحتی توانستهاند خلاء عدم حضور مخاطب در سالن سینما برای فیلم دیدن را جبران کنند.
مشکلی که هرچند جهانی است و بسیار دیگر از کشورهای صاحب سینما نیز با آن دست به گریبان هستند و در این شرایط فروش 300 میلیون دلاری «تِنِت» کریستوفر نولان نیز شکست تجاری بزرگ محسوب میشود اما اوضاع سینمای ایران را نمیتوان با هیچ کشور دیگری مقایسه کرد و سینمای ایران را باید فقط با خودش سنجید.چرا که اگر در آمریکا نتفلیکس به عنوان مکملی برای اکران فیلمهای مستقل عمل میکند اساسا در رفتار تعریف شده برای ویاودیهای داخلی سینمای مستقل خواهان چندانی ندارد و مدل حمایتی ویاودیها نیز سلبریتی محور و مبتنی بر حضور چهرهها در یک اثر است و هرچه اثری دارای بازیگر چهره بیشتری باشد فضای دیده شدن در ویاودیها برای آن اثر نیز بیشتر فراهم خواهد بود و سایر آثار نیز حکم دورچین برای این آثار را خواهند تا ویترین این سایتها از تنوع موضوعی و گونههای مختلف خالی نماند.
به همین دلیل سیاست سلبریتی محور سینمای تجاری ایران حالا در ویاودی ها نیز نفوذ کرده و صاحبان این سایتها که اتفاقا در چند ماه اخیر به واسطه کرونا درآمدهای میلیاردی ماهانه بدست آوردهاند و هرچیزی از جمله میزان مصرف اینترنت دیتا یک کاربر برای آنها درآمدزا است نیز به سمت سریالسازی رفتهاند تا با سیاست تداوم حضور سلبریتیها همچنان نبض بازار را در دست داشته باشند و مخاطب نیز که ماههاست عادت کرده برای تامین خوراک سینمایی خود از این سایتها استفاده کند با توجه به حجم تبلیغات سلبریتیمحور ویاودی از یک سو و تعطیلیهای خودخواسته و یا تحمیلی ادامه دار سینماها دیگر چارهای جز تک انتخابی بودن برایش نمیماند.
در این شرایط پرسش کلیدی پیش روی مخاطبان سینما این است که آخرین باری که یک مخاطب سالن سینما را برای دیدن فیلم انتخاب کرده چه زمانی بوده است؟ و آیا سازمان سینمایی که اخیرا لیست میزان حمایتی شهریورماه خود از سینماها را رسانهای کرد برنامهای برای تغییر مدل رفتاری مخاطب خواهد داشت یا خیر و با توجه به تداوم حضور کرونا و معکوس شدن ضریب اشغال مخاطب سینماها از سالن به منازل و حتی وسایل شخصیتر مانند لبتاپ و موبایل آیا در سال 1400 دیگر چیزی به نام فیلم دیدن در سالن سینما باقی میماند یا این رفتار نیز به زودی به یک خاطره شیرین بدل خواهد شد؟
ارسال نظر